روایت همرزم شهید ناصر جام شهریاری: نیروهای ساواک، بچههای انقلابی را تحت تعقیب قرار داده بودند. شهید ناصر شهریاری که جوانی چابک و شجاع بود با ایثاری که از خود نشان داد موجب نجات جان بچهها شد اما موتورسیکلت او از بین رفت. میخواستیم وسیلهای برای او خریداری کنیم که با مخالفت او مواجه شدیم. هرچه اصرار کردیم، او نپذیرفت و گفت: «من هرچه دارم فدای بچههای انقلاب».
شهید ناصر جام شهریاری در دوم تیرماه سال ۱۳۳۸ در روستای «امامزاده اسماعیل» از توابع شهر مقدس قم متولد شد. در کانون خانوادهای معتقد و مذهبی تربیت یافت و دل و جانش با محبت اولیای خدا خو گرفت.
در ایام انقلاب به عنوان جوانی پرشور و متعهد، در حماسه اسلامی مردم شرکت داشت، او فشارهای دوران طاغوت را دیده بود و به آزادی و عزت میاندیشید. شهید ناصر جام شهریاری با پخش اعلامیههای حضرت امام(ره) دستگیر شد و به زندان افتاد.
سربازی و خدمت زیر پرچم را با فرمان امام (ره) مبنی بر فرار از پادگانها نیمه کاره گذاشت و به خیل عظیم مردم در تظاهرات پیوست و تا پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی در صحنههای مبارزه شرکت کرد.
با آغاز جنگ تحمیلی مدتی مسئولیت اعزام نیروهای داوطلب به جبهههای نبرد را به عهده گرفت و نقش مهمی را در اعزام نیرو ایفا کرد.
پس از پیروزی انقلاب و آغاز جنگ تحمیلی در سال ۵۸ به عضویت سپاه پاسداران درآمد، مدتی بعد مسئولیت اعزام نیروهای داوطلب به جبهههای نبرد را بر عهده گرفت.
ناصر شهریاری در عملیات رمضان فرماندهی گردان مالک اشتر(ع) و تا قبل از عملیات والفجر۴ فرماندهی گردان امام سجاد(ع) در لشگر ۱۷ علی ابن ابیطالب(ع) را عهده دار بود.
سرانجام سردار رشید سپاه اسلام در منطقه سرپل ذهاب، در عملیات والفجر ۴، که رمز آن یا الله بود در تاریخ ۱۲ مهرماه سال ۱۳۶۲ در سن ۲۴ سالگی در یک عملیات پدافندی به فیض عظیم شهادت نائل آمد، محل دفن این شهید بزرگوار در گلزار علی ابن جعفر(ع) است.
در روایتی از همرزم شهید ناصر جام شهریاری آمده است: مدیریتی که شهید عزیز ناصر شهریاری داشت واقعاً نمونه بود، در ماههای اول دوران دفاع مقدس که مسئولیت اعزام نیروهای سپاه را عهده دار بود چنان دقیق و عالی عمل میکرد که هیچ مشکلی در اعزام نیروهای داوطلب به جبهه های نبرد به وجود نمیآمد. با این که در اعزام نیرو محدودیتی وجود داشت اما هیچ کس از او ناراضی نبود. برنامه ریزی او طوری بود که نه با کمبود نیرو مواجه میشدیم نه با ازدیاد آن. علاوه بر آن وقتی نیرویی را به جبهه میفرستاد، خود در منطقه حضور پیدا میکرد و با مشکلات او از نزدیک آشنا میشد و درصدد رفع آن برمیآمد.
یکی دیگر از همرزمان شهید روایت میکند: در بحبوحه پیروزی انقلاب و شب های حکومت نظامی، تظاهراتی در گوشه و کنار قم برپا می شد که جوانان پرشور این حرکت را هدایت و رهبری میکردند. در محله «جوب شور» قم حرکتی برپا شده بود که نیروهای ساواک، بچههای انقلابی را تحت تعقیب قرار داده بودند. بچهها به داخل کوچهای پا به فرار گذاشتند. شهید ناصر شهریاری که جوانی چابک و شجاع بود با ایثاری که از خود نشان داد موجب نجات جان بچهها شد اما موتورسیکلت او از بین رفت. بعد این حرکت به نشانه قدردانی از او میخواستیم پولی را روی هم بگذاریم و وسیلهای برای او خریداری کنیم که با مخالفت او مواجه شدیم. هرچه اصرار کردیم، او نپذیرفت و گفت: «من هرچه دارم فدای بچههای انقلاب».